مکتب ثقلین

نیرنگ سیاسی شیخین

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۹، ۱۱:۲۰ ق.ظ

  ابن قتیبة الدینوری1 نیرنگ سیاسی ابوبکر و عمر و خنثی شدن آن به وسیله­ی رفتار حکیمانه­ی صدیقه­ی کبری (سلام الله علیها) را چنین شرح می­دهد:

پس از چندی که گذشته بود، عمر به ابوبکر گفت: بیا با هم پیش فاطمه برویم، چرا که ما او را به غضب آوردیم. پس با هم به در خانه فاطمه (سلام الله علیها) رفته و از آن بزرگوار اجازه­ی ورود خواستند. فاطمه (سلام الله علیها) به آنها اجازه نداد.

می­دانستند علی امیر مؤمنان (صلوات الله علیه) بزرگ مرد ارزش­های الهی و کانون جوانمردی است کسی به او متوسل شود، ناامید برنمی‌گردد.

ناچار شدند از آن حضرت درخواست نمایند اجازه بگیرد. با وساطت آن حضرت بانوی عالمیان اجازه داد2؛ پس همین که آن دو نزد فاطمه (علیها السلام) نشستند؛ آن حضرت روی خود را به دیوار برگرداند. آن دو به فاطمه (سلام الله علیها) سلام کردند؛ جواب سلام شان را نداد. سپس ابوبکر گفت: «ای حبیبه­ی رسول خدا خویشاوندی رسول خدا را نسبت به خویشاوندی خود دوست­تر می‌دارم و تو را از دخترم عایشه دوست­تر می‌دارم و دوست داشتم به جای پدرت من بمیرم و بعد از او نمانم. آیا تصور می‌کنی در حالی که تو را می­شناسم و فضیلت و شرافت تو معرفت داشتم ترا از حق خودت و میراثت از رسول خدا منع کردم؟ اما من از پدرت رسول خدا صلی الله علیه (وآله) شنیدم که می‌گفت: «لانورّث ما ترکناه صدقة» (ما ارث نمی‌گذاریم، آنچه می‌ماند صدقه است).

چون بانوی زنان عالمیان کذب و افتراء را از مدعی خلافت شنیده و در مسجد پدرش روشنگری کرده بود، نیاز به تکرار پاسخ نداشت. در این خصوص حجت تمام بود چرب زبانی و نیرنگ سیاسی ابوبکر را از منظر دیگر خنثی و بایکوت نمود.

فرمود: اگر حدیثی از رسول خدا بیاد شما بیاورم قبول می‌کنید؟ عمر و ابوبکر گفتند: آری. پس فاطمه (علیها ‌السلام) گفت: آیا از رسول خدا شنیدید که می‌گفت: «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمه من سخطی؛ ومن أرضی فاطمة فقد أرضانی؛ ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی» (رضایت فاطمه رضایت من و غضب فاطمه غضب من است؛ پس هرکس فاطمه دختر مرا دوست بدارد همانا مرا دوست داشته و هرکس فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده است ؛ و هر کس فاطمه را به غضب درآورد همانا مرا به غضب درآورده است؟) عمر و ابوبکر هر دو گفتند: آری شنیدیم رسول خدا صلی الله علیه (و آله) گفت. فاطمه (سلام الله علیها) گفت: پس همانا من خداوند و ملائکه را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا به غضب درآوردید و مرا راضی نکردید و هر گاه پیامبر را ملاقات نمایم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.

ابوبکر خواست با نیرنگی دیگر که خواست از عاطفه و رقت قلبی استفاده کند. شروع به گریه و زاری کرد بلافاصله بانوی عامیان این توطئه را در نطفه خفه نمود) وگفت بخدا قسم تو را ابوبکر در هر نمازی که بخوانم نفرین خواهم کرد.3

1در مورد انتساب الامامة و السیاسة به ابومحمد عبد الله بن قیبة الدینوری (متوفی276) مراجعه شود به تعلیقه ابن­الکردی به سنن الکبری للبیهقی و العواصم من القواصم ابن عربی: 248؛ میزان الاعتدال ذهبی2: 503؛ تطهیر الجنان واللسان ابن حجر هیتمی: 72

2در بعضی نقل­ها آمده است: علی (علیه ‌السلام) گفت: من ضامن شدم اجازه بگیرم. فاطمه (علیها السلام) گفت اگر ضمانت کرده­ای؛ خانه خانه­ی تو است و زنان پیرو مردان­اند، هرگز با تو مخالفت نخواهم کرد؛ به هر که دوست داری، اجازه بده (الهجوم الی بیت فاطمه : 134).

3الامامة والسیاسة1: 13و14

  • عین الله حسنی

نظرات  (۱)

  • ابواب معرفت
  • با سلام
    ما بی شمار هستیم و آینده از آن ما شیعیان خواهد بود علی مع الحق و الحق مع علی
    یدور معه حیث ما دار
    لطف یک سری به ما هم بزنید اگر دوست داشتید ما را هم لینک کنید یا علی
    پاسخ:
    با تشکر از حسن توجه شما دوست عزیز. امید است حق تعالی ما را در دنیا و آخرت در زمره ی شیعیان آن انوار پاک به شمار آورد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی