مکتب ثقلین

تفسیر موجز آیه تطهیر

يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۵۸ ق.ظ

إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (الأحزاب : 33)

واژه إِنَّما از ادات حصر است و متضمن دو معنای لا (نفی) و الاّ (استثناء) است. بنابر این، إِنَّما یعنی جز این نیست. این انحصار دلیل بر این است که این موهبت ویژه مشمولان عنوان أَهْلَ الْبَیْت است و غیر آنها از این موهبت حظی ندارند.

اراده خداوند در این آیه کریمه بهر دو فعل لِیُذْهِبَ و یُطَهِّرَ تعلق یافته و فاعل هر دو خدای متعال است. بنابر این منظور از اراده، اراده تکوینی است نه اراده تشریعی؛ زیرا اراده تشریعی همان اوامر و نواهی الهی است و متعلق آن افعال تکلیفی ما است. اراده تشریعی به افعال تکلیفی و به تقوی و پاکی، انحصار به أَهْل الْبَیْت ندارد؛ چون خداوند بزرگ به همه مکلفین دستور داده است به اوامر و نواهی اش عمل نمایند و پاک و اهل تقوی باشند. پس همه مکلفان مشمول این فرمان اند و این اختصاص به مشمولین عنوان ملکوتی أَهْل الْبَیْت ندارد، اراده تشریعی نه تنها با ظاهر آیه بلکه با احادیث وارده در تفسیر آیه که شیغه و سنی متواتر نقل کرده‌اند، سازگار نیست.

در آیه مبارکه تطهیر متعلق اراده افعال خدای بزرگ و فعل اراده کننده، بردن پلیدی از أَهْل الْبَیْت و هرچه کاملتر پاک کردن آنها است. این اراده تکوینی موجب جبر نیست. در مسأله عصمت انبیاء و امامان در کتب مفصله این اشکال مطرح شده و به آن پاسخ محکم و متقن داده شده است. طبیب حاذق و انسان عاقل و دانا چون به خطرناکی و سمی بودن چیزی دانا باشد، هرگز با اختیار به آن نزدیک نمی‌شود و دستش را به سوی آن دراز نمی‌کند. پس تعلق اراده تکوینی حضرت احدیت جلت عظمته به بردن پلیدی و آلودگیها و هرچه کاملتر کردن أَهْل الْبَیْت، بیانگر تفضلی بودن عصمت و طهارت آن برگزیدگان آفرینش است؛ به گونه‌ای که نمی‌توان آن را امری جبری انگاشت.

در عبارت لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ (لام) به معنای أَنْ1 و یُذْهِبَ مفعول به یُریدُ است. شاید تصور شود لام لِیُذْهِبَ افاده علت می‌کند که نتیجه آن بدون اختیار و جبری بودن عصمت و طهارت اهل البیت می‌باشد. اما این تصور بی‌جا است. بهترین دلیل بر این که لام بعد از ماده اراده لام تعلیل نمی‌باشد و برای افاده معنای مصدری است، دو آیه زیر از قرآن می‌باشد:

فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا (التوبة : 55)

وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا (التوبة : 85)

فخر رازی می‌گوید: لام به معنی ان می‌باشد؛ چنان چه خدای تعالی می‌فرماید: یُریدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ (النساء : 26) به معنی (ان یبین لکم) است.2

هم چنین قول به این که اذهاب رجس و بردن پلیدیها بعد از ثبوت متصور است، یک توهم بیش نیست؛ زیرا:

  1. منشأ این توهم تفسیر اراده در آیه مبارکه به اراده تشریعی است. اما تعلق اراده خداوند در آن به فعل خود در بطلان تفسیر اراده به اراده تشریعی شک و تردید نمی‌گذارد.

  2. در نزد تمام عقلا و اهل ادب صحیح است هرکس به مخاطب خود بگوید خداوند شما را از مریضی‌ها دور کند؛ در حالی که هیچ مریضی به وی عارض نشده است.

پس انحصار اراده خدای تعالی بیانگر سنت مقدسه الهی درباره اهل بیت است که به توفیق و تأیید خاص خود، آنان را از تمام آلودگی‌ها و هر آن چه لایق شأن اطهر آنها نیست، دور گرداند و منزه سازد.

رِجْس یعنی هر آن چه موجب پلیدی باشد. از مصادیق رجس: وسوسه، شک، اضطراب در فکر، در گفتار و در کردار و نیز صفات خسیسه است؛ چنان چه در روایات معتبره فریقین و در موارد استعمال آن در قرآن به این مصادیق تصریح و اشاره شده است. الف و لام در الرِّجْس الف و لام جنس است، پس به اصطلاح الرِّجْس به نحو اطلاق محلی به الف و لام جنس مفید عام استیجابی مجموعی است3؛ یعنی اراده الهی به بردن همه آلودگیها و بردن اسباب آلودگی روحی و هر آن چه موجب نقص از کمال محض است به اعلی درجه عصمت و طهارت تعلق گرفته است؛ مانند حدیث نفس و وسوسه و خواطر مکروهه و ترک مندوب و ترک اولی و ضعیف‌ترین کراهت و حتی مباهاتی که دون شأن است که همه از مصادیق رجس اند.4 شاید به نظر برخی برسد استعاذه اهل بیت و اعتذار آنان از گناهان نشانگر عدم عصمت آنان است. اما این نظر توهمی بیش نیست؛ بندگان خدا به هر منزلتی از مواهب و عطایای خدای متعال به فضل او نائل آیند؛ هر چه بهتر و با معرفت کاملتر به پیشگاه حضرت احدیت اظهار تذلل و ملتزم به آداب عبودیت می‌گردد. از این رو است که می‌بینیم رسول الله و اهل بیت اطهارش صلوات الله علیه و علیهم به توفیق الهی به چنان درجه‌ای از عبودیت و اظهار بندگی فائق آمدند که یارای احدی از آفریدگان نیست از آنان سبقت بگیرد یا حتی به آنان برسد؛ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیرُ . علاوه بر این، از شئون پیامبر و امام آشنا ساختن مردم به وظائف عبودیت و بندگی و تعلیم عملی مراقبت نفس از اعمال سوء و از گرفتاری در چنگال خواسته‌های نفسانی و به دور بودن از صفات ناشایست و خفت بار و نیز تعلیم عملی روش اعتذار به بنده ذلیل خوار در پیشگاه حضرت احدیت جلت عظمته در قالب دعا و مناجات است. بنابراین توهم اقرار به گناه در بعضی از دعاها و مناجاتهای مأثوره از معصومین صلوات الله علیهم بی‌جا و توهم ناشی از جهل به مقام والای حضرات معصومین علیهم السلام است.

در ترکیب أَهْلَ الْبَیْتِ کلمه أَهْلَ منصوب به حرف نداء مقدر است و به قولی منصوب به فعل محذوف است و تقدیرش (اعنی أَهْلَ الْبَیْتِ). کلمه بیت را به شرف، مسکن، عیال مرد، مصراع شعر معنی کرده‌اند. مفسران عامه بیت را با تمسک به وحدت سیاق به لحاظ وقوع آیه شریفه در میان آیات مربوط به بانوان پیامبر صلی الله علیه و آله به معنی خانه و محل سکونت تفسیر کرده‌اند. این گفتار آنها از جهانی درستی نیست:

  1. بین آیات مربوط به بانوان پیامبر و آیه تطهیر از جهت شأن نزول و معنی مباینت وجود دارد، نه وحدت سیاق؛ زیرا عدول از خطاب به بانوان پیامبر با صیغه جمع مذکر دلیل آشکار بر مباینت بین آیه تطهیر و بین آن آیات است؛ چنان چه ابن حجر هیثمی اقرار صریح بر این معنی دارد.5

  2. ادعای وحدت سیاق تغافل آشکار از سؤال ام سلمه و عایشه و زینب و از پاسخ صریح رسول اکرم صلی الله علیه و آله به آنها در بیرون بودن بانوان رسالت از اهل بیت است. این دو نکته را فریقین در کتابهای معتبر خود متواتر نقل کرده‌اند. اگر بیت در آیه مبارکه به معنی خانه باشد، سؤال همسران پیامبر به ویژه سؤال ام سلمه که در خانه او بالاتفاق نازل شده است: أنا من أهل البیت؟ تحصیل حاصل می‌باشد و جواب رد آن حضرت به او العیاذ بالله خلاف واقع است.

  3. ادعای فوق تغافل از نص روایات متواتر وارده در تفسیر آیه است که فریقین نقل کرده‌اند؛ زیرا در این روایات تصریح شده است آیه مبارکه تطهیر جز در شأن پیامبر و علی و فاطمه و حسنین صلوات الله علیهم نازل نشده است. رسول الله صلی الله علیه و آله بعد از نزول آیه در حق اصحاب کساء چنین دعا فرموده است: «اللهم هولاء اهل بیتی» و فرموده: «نحن اهل بیت طهرهم من شجرة النبوة و موضع الرسالة، و مختلف الملائکة و بیت الرحمة، و معدن العلم»6

  4. بودن جمله معترضه در بین کلام و گفتار بلغاء عرب بسیار معمول است و قرآن در آیات زیاد از این روش استفاده نموده است.7

بنا بر این بسی تعجب از بعضی تفسیر نویسان معاصر است به قرینه ما قبل و ما بعد آیه تطهیر کلمه بیت را خانه تفسیر نموده‌اند.

اما برخی از علمای عامه در تفسیر آیه

قالُوا أَ تَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ (هود : 73)

گفته‌اند: بیت به معنی شرف نبوت و کرامت است.8 و نیز ابوالحسن شریف می‌گوید: لفظ بیت در موارد بسیار در قرآن و روایات ذکر شده مراد از آن بیوت معنوی به معنی شرف و کرامت است.9 امین الاسلام طبرسی نیز می‌گوید: الف و لام البیت عهدی است و مراد از آن بیت نبوت است و عرب آن چه به آن پناه برده شود بیت می‌نامند.10 بنابر این، بیت به معنی شرف و الف و لام آن عهدی است. شرف از امور اضافی است مثل شرف النسب و شرف الحسب، و شرف العلم. «أَهْل الْبَیْت» رسول خدا و آل اطهارش صلوات الله علیهم مشرف به شرف نبوت و ولایت هستند که به نص کتاب و سنت و عالم به علوم قرآن و به فضل خدا همه چیز را می‌دانند، و پیش سبقت به نیکیها از همه آفریدگانند. همواره از آنچه لایق به شأن آنها از گناه و غیر آن نمی‌باشد، خود را با قدرت و توان ساحت مقدسشان را به فضل خدا منزه می‌سازند. هم از روایات و هم از خود آیه کریمه آشکار است که عنوان ملکوتی «اهل البیت» شامل همه ائمه اطهار صلوات الله علیهم می‌باشد؛ زیرا این عنوان فراگیر همه کسانی است که به فضل خدای متعال مشرف به شرف ولایت اند و ممتاز از همه آفریدگان به خواست پروردگارند.

«أَهْل الْبَیْت» منادی بحرف نداء مقدر در آیه مبارکه است. واو عاطفه جمله یُطَهِّرَکُمْ را به جمله لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ عطف می‌کند و تَطْهیراً مفعول مطلق و به صیغه نکره جهت تفخیم و تعظیم آورده شده است. پس معنای آیه چنین می‌شود: ای اهل شرف نبوت و ولایت خداوند به اراده تکوینی هر آلودگی روحی و هر پلیدی را از شما برده و هرچه کاملتر پاکتان گردانیده است.11

1یعنی فعل مابعد خود را به معنای مصدری برمی­گرداند.

2تفسیر الکبیر، ج 16، ص 92.

3عام استیعابی مجموعی در اصطلاح علمای اصول این است: امتثال به امر با انجام تمام افراد محقق می‌شود خودداری از یک فرد آن تخلف از تمام افراد آن است.

4تصحیح الاعتقادات، ص 129.

5صواعق المحرقة، ص 85.

6فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 229.

7برای نمونه آیات آیه 238 بصلوة سوره بقره بین آیات مربوط بطلان و ازدواج و زناشوئی واقع شده است.

8تفسیر الکبیر، ج 16، ص 92.

9مرآة الانوار، ص 92.

10مجمع البیان، ح 8، ص 356.

11 این مطالب گزیده­ای از مباحث پیرامون نزول آیه تطهیر و تفسیر آن و فضیلت اصحاب کساء بود. در کتاب «مفتاح الکرامة فی تفسیر آیات الامامة» (که انشاءالله به زودی چاپ و منتشر خواهد شد) به تفصیل این آیه را بررسی و تحقیق کرده‌ام.

  • عین الله حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی