مکتب ثقلین

حجّیت عمل صحابه در تعیین ابوبکر

شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۸۹، ۱۱:۰۵ ق.ظ

بسیار گفته می‌شود که صحابه ابوبکر را به خلافت انتخاب کردند و بر مبنای عدالت صحابه، از این جهت برای مشروعیت خلافت وی استدلال می‌کند. اما آیا چنین است؟ دلایل متعددی بر خلاف آن است و در این جا به مختصری قناعت می‌شود:

  برخی از اهل سنت در تعریف صحابه گفته‌اند: «صحابه به کسانی گفته می‌شود که درزمان پیامبر بودند، گرچه ایشان را ندیده باشند و با ایشان مصاحبت نکنند، مثل احنف بن قیس... و هر که در حیات پیامبر مسلمان شود ونامش به آن‌ها برسد و گروه­هایی که در سال سیزده خدمت حضرت آمدند و غیر اقوام عرب که اسلام آوردند1. ابن حجر عسقلانی در تعریف صحابه­ی پیامبر گوید: صحیح­ترین چیزی که من به آن دست یافتم این است که صحابی کسی است که پیغمبر صلی الله علیه (وآله) وسلم را ملاقات کند، در حالی که مؤمن است و مسلمان از دنیا برود. آن که به مدت طولانی یا کوتاه با وی هم‌نشینی داشته ، چه از او روایت کند و چه روایت نکند؛ چه با او به جنگ رود ، چه نرود؛ فقط او را ببیند؛ اگرچه هم­نشینی نداشته باشند، در این تعریف داخل است2.

خواننده­ی گرامی، دراین تعریف­ها بدون تعصب، با تأملی مختصر بنگرد. با این تعاریف از صحابی، هرگز صرف صحابی بودن دلیل صحت و درستی قول و رفتار وی نمی‌گردد. بلکه ضرورت معرفت دینی اقتضا دارد در گفتار و کردار هر یک از صحابه با بینش عقلانی و وحیانی دقت و بررسی شود.

نقد توبیخی رسول الله (صلی الله علیه و آله) به اصحاب خود

بر همین اساس، تفکر آزاد با دوری از هر گونه تعصب و در کمال بی­طرفی و با دقت عقلی و تعمق در روایات زیر که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) بازگو می‌شود، رهائی بخش از هر گونه شبهه در این خصوص است.

  1. سهل بن سعد گوید: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می‏فرمود: «من پیشتر از شما بر لب حوض در می‏آیم، هر که بر من وارد شود، آب نوشد و هر که نوشد تشنه نگردد. همانا اقوامی بر من وارد خواهند شد که آنها را می‏شناسم و مرا می‏شناسند سپس میان من و آن‌ها فاصله افتد». ابو حازم می‏گوید: «نعمان بن ابی عیاش این حدیث را از من شنید و پرسید: سهل این گونه روایت کرد؟ گفتم: آری. گفت: من گواهم که ابو سعید خدری این جمله را به حدیث می‏افزود آن حضرت فرمود: من می­گویم آنان از امت من هستند، پس گفته می‏شود: نمی‏دانی پس از تو چه کردند. من می‏گویم: دوری و هلاکت بر آنان که پس از من؛ راهم را تغییر داده‏اند».3

  2. عبد الله بن عباس گوید: رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: «به زودی مردانی از امت مرا می‏آورند که به چپ رانده می‏شوند. من می‏گویم: خدایا آنان اصحاب من هستند؟ جواب گفته می‌شود: نمی‏دانی که آن‌ها پس از تو چه کردند؟ من سخن عبد صالح را بر زبان می‏آورم: «و تا هنگامی که در میان آن‌ها بودم تو بر ایشان گواه بودی و آنگاه که مرا می­راندی، خود ناظر و مراقب آن‌ها بودی و تو بر هر چیز گواهی؛ اگر عذابشان کنی بندگانت هستندپیامبر فرمود: پس از این سخن به من می‏گویند: از زمانی که آنان را ترک کردی، پیوسته مرتد بودند.4

  3. از انس ابن مالک نقل شده که رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: «در کنار حوض مردانی که با من مصاحبت داشته‏اند، بر من وارد می‏شوند. چون به آنان می‏نگرم و سر بر می‏دارند و مرا می‏بینند، پریشان و بی­قرار می‏شوند. من می‏گویم: خداوندا اصحابم؟ پاسخ داده می‏شود: نمی‏دانی پس از تو چه کردند».5

  4. از ابی­هریره نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هنگامی که ایستاده‏ام گروهی را می‏بینم و چون آن‌ها را می‏شناسم مردی میان من و آنان حائل می‏گردد و به آن‌ها می‏گوید: بشتابید. من می‏پرسم: به کجا؟ می‏گوید: به خدا سوگند به سوی آتش. می‏پرسم: آن‌ها چه کرده‏اند؟ می‏گوید: پس از تو مرتد شدند و به پیشینه­ی جاهلی خود بازگشتند؛ در آنان نجات یافته‏ای نخواهی دید مگر به عدد چهارپایانی که بیهوده رها شده‏اند».6

  5. از عبد اللَّه بن مسعود نقل شده که پیامبر فرموده است: وقتی من در کنار حوض ایستاده‏ام، مردانی را به سویم می‏آورند که چون دست به سویشان دراز کنم تا آن‌ها را در آغوش گیرم (یا آب بنوشانم) پریشان می‏شوند. می‏گویم: خداوندا اصحابم. گفته می‏شود: نمی‏دانی پس از تو چه کردند7.

  6. ابو هریره نقل می‌کند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «حکایت من به حکایت مردی ماند که آتشی برافروزد و اطراف خود را روشن کند، جانوران پروانه‏وار به آتش درآیند و او مانع گردد که ایشان خود را به آتش افکنند، اما بر وی چیره گردند و به آتش در افتند. من و شما چنینیم. من باز دارنده شما از آتشم و شما چیره‏شدگان و به آتش افتادگانید».8

  7. ابو سعید خدری نقل می‌کند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: سنت­های مردم پیشین را گام به گام پیروی خواهید کرد، حتّی اگر آنان به سوراخ سوسماری در آمده‏اند، شما نیز چنان خواهید کرد. گفتند: ای پیامبر خدا مانند یهودیان و مسیحیان؟ فرمود: پس مانند چه کسی؟»9. 10 در مسند ابو هریره نیز روایت شده است: «پیامبر فرمود: قیامت بر پا نمی‏گردد مگر آنکه امت من راهی را که پیشینیان پیمودند، وجب به وجب بسپارند وازرفتار آنها پیروی نمایند گفته شد: ای پیامبر خدا، مانند ایران (که در آن زمان زرتشتی بود) و روم ؟ پیامبر فرمود: جز اینها مردمی هستند؟11.

  8. بغوی در حدیث بلندی درباره­ی حوض از رسول الله(صلی الله علیه وآله) نقل می‌کند فرمود: «من بر لب حوض خواهم بود، هر که بر من بگذرد سیراب خواهد شد و آن که سیراب شود، تشنه نخواهد گشت. همانا بر من اقوامی خواهند گذشت که یکدیگر را می‏شناسیم. پس میان من و آن‌ها فاصله می‏افتد. من می‏گویم: آن‌ها امت من هستند. پاسخ می‏شنوم: نمی‏دانی پس از تو چه کردند؟ می‏گویم: هر که پس از من روش و آیینم را تغییر داد، از رحمت خدا دور باد».12

  9. در «جمع بین صحیحین» حُمیدی در روایتی مسند از ثوبان غلام رسول الله (صلی الله علیه وآله) نقل می‌کند که فرمود: و همانا تنها از پیشوایان گمراه کننده بر امتم هراسانم و چون شمشیر در میان امت من حاکم شود تا قیامت برگرفته نخواهد شد. قیامت در حالی بر پا می‏شود که گروهی از امت من به مشرکان می‏پیوندند تا آن جا که جماعتی از ایشان بتان را پرستش می‏کنند».13

  10. حمیدی در «جمع بین الصحیحین» در مسند انس بن مالک در حدیث یازدهم از مجموعه­ی متفق علیه روایت کرده است: «گروهی از انصار در هنگام تقسیم غنائم جنگ حنین و زمانی که پیامبر از اموال هوازن به برخی از قریش 100 شتر بخشید. گفتند: خداوند پیامبر را ببخشد، به قریش بخشید و ما را وانهاد؛ در حالی که خون دشمن از شمشیرهای ما می‏چکد.14 در این حدیث انس از انصار روایت کرده گفتند: به گاه سختی و گرفتاری ما را فرا می‏خوانند ولی غنیمت را به غیر ما می‏بخشند. ابن شهاب می‏گوید سخن ایشان به پیامبر رسید و او برای اصحاب روشن ساخت که به خاطر تألیف قلوب چنین کرده است. سپس در روایت زهری از انس آمده است که پیامبر به اصحاب فرمود: به زودی پس از من بلای شدید خواهید یافت، شکیبا باشید تا خدا و پیامبرش را دیدار کنید. انس گفته است: ماصبر نکردیم.15

روایاتی متعدد دیگری نیز وجود دارد که همه بیان می‌دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نارضایتی خود را برخی از اصحابش اعلام می‌دارد که از راه راست منحرف شده و به سنت او عمل نکردند.

توبیخ صحابه در قرآن‏

خدای عزّ وجلّ: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فىِ مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَینْ‏ٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثرَْتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیًْا وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثمُ‏َّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ (توبة:25)» در این آیه اشاره شده کسانی از صحابه از میدان جهاد فرار کردند؛ در حالی که فرار از جهاد از بزرگترین گناهان است. آیه فرار اصحاب را از میدان جهاد بازگو می‌کند و می‌فرماید: همانا خداوند در مواضع بسیاری شما را یاری کرده است و در روز حُنین شما را یاری کرد، آن گاه که فراوانی لشگرتان شما را به غرور و اعجاب واداشت، ولی این فزونىِ نفرات هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با همه‏ی گستردگی‏اش بر شما تنگ آمد، پس شما پشت به دشمن فرار کردید. مسلمانان در آن جنگ بیش از ده هزار نفر بودند؛ اما همه فرار کردند، به جز چند نفر: علی بن ابی طالب، عباس، پسرش فضل، ربیعه؛ فرزندان حارث بن عبد المطلب، اسامه بن زید، عبیدة بن ام ایمن، و اسلمه که در رکاب پیامبر به نبرد ادامه دادند. سایر نفرات لشگر که همه صحابه بودند از میدان جهاد در حالی که پیامبر ایشان را می‏نگریست گریختند و از آتش و عار پرهیز نکردند و زندگی دنیای گذران را بر آخرت جاویدان برگزیدند و از خدا وپیغبرش شرم نکردند16.

خدای تعالی می‌فرماید: «وَ إِذَا رَأَوْاْ تجَِارَةً أَوْ لهَْوًا انفَضُّواْ إِلَیهَْا وَ تَرَکُوکَ قَائمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌْ مِّنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَةِ وَ اللَّهُ خَیرُْ الرَّازِقِینَ(جمعة:11)» روایت شده است که اصحاب چون خبر رسیدن قافله بازرگانی را شنیدند نماز و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را رها ساختند و از خدا و پیغمبرش شرم نکردند و همین عمل را در مورد لهو نیز انجام دادند17. قول و فعل این‌ها از سوی عده‌ای اهل دنیا الگو و اسلوب اسلامی معرفی گشته که امت اسلامی را به پراگندگی و سرخوری گرفتار کرده­اند.

خدای تعالی می‌فرماید: «وَ مِنهُْم مَّن یَلْمِزُکَ فىِ الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنهَْا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَْا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ (توبة:58)»برخی از آنها در تقسیم صدقات بر تو خرده‏گیری می‏کنند، و اگر از آن صدقات به آنها چیزی داده شود خشنود می‏شوند؛ ولی اگر داده نشود در آن وقت خشمگین می‏شوند. این آیه صریح است بر این که از اصحاب کسانی هستند که در حال حیات آن حضرت چنین بوده‏اند. چگونه ممکن نیست که پس از مرگش یکسره روی از اساس آئین او برتابند و تنها صورتی از آن نگه دارند؟

به هر حال باید دقت کرد منافقینی که در زمان پیامبر بودند و قرآن کریم از آن‌ها بارها سخن می‌گوید، بعد از پیامبر چه شدند؟

1اسد الغابة1: 7

2الاصابة فی تمییز الصحابة1: 7

3صحیح بخاری9: 58 ؛ مسند احمد3: 28از ابی سعید خدری

4صحیح بخاری8: 136-150؛ صحیح مسلم4: 65

5همان مأخذ

6التاج الجامع الاصول5: 61؛ صحیح بخاری8: 149

7مسند احمد6:351؛ واز اسماء بنت ابی بکر وام سلمه6: 290-297وصحیح مسلم4: 63 باتفاوت مختصر

8مسند احمد2: 244

9 مسند احمد3: 89؛ صحیح مسلم2: 220؛ سنن ابن ماجه2: 1322

10تاریخ الخلفاء1: 9؛ نهایة اللغة3: 353

11مسند احمد2: 336

12مصابیح السنة بغوی2: 153؛ وصحیح مسلم4: 61؛ وصحیح بخاری8: 150

13مسند احمد5: 278؛ مصابیح السنة بغوی2: 136

14صحیح بخاری4: 114؛ تفسیر لباب التأویل فی معانی التنزیل2: 250؛ در المنثور3: 250

15مراجعه شود به الجمع بین الصحیحین حمیدی به صحیح بخاری4: 114-200؛ به صحیح مسلم2: 430

16مفاتیح الغیب16: 21؛ تفسیر روح المعانی10: 66؛ درالمنثور3: 223

17تفسیرلباب التآویل فی معانی التنزیل4: 288؛ وروح المعانی28: 91

  • عین الله حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی