حجّیت عمل صحابه در تعیین ابوبکر
بسیار گفته میشود که صحابه ابوبکر را به خلافت انتخاب کردند و بر مبنای عدالت صحابه، از این جهت برای مشروعیت خلافت وی استدلال میکند. اما آیا چنین است؟ دلایل متعددی بر خلاف آن است و در این جا به مختصری قناعت میشود:
برخی از اهل سنت در تعریف صحابه گفتهاند: «صحابه به کسانی گفته میشود که درزمان پیامبر بودند، گرچه ایشان را ندیده باشند و با ایشان مصاحبت نکنند، مثل احنف بن قیس... و هر که در حیات پیامبر مسلمان شود ونامش به آنها برسد و گروههایی که در سال سیزده خدمت حضرت آمدند و غیر اقوام عرب که اسلام آوردند1. ابن حجر عسقلانی در تعریف صحابهی پیامبر گوید: صحیحترین چیزی که من به آن دست یافتم این است که صحابی کسی است که پیغمبر صلی الله علیه (وآله) وسلم را ملاقات کند، در حالی که مؤمن است و مسلمان از دنیا برود. آن که به مدت طولانی یا کوتاه با وی همنشینی داشته ، چه از او روایت کند و چه روایت نکند؛ چه با او به جنگ رود ، چه نرود؛ فقط او را ببیند؛ اگرچه همنشینی نداشته باشند، در این تعریف داخل است2.
خوانندهی گرامی، دراین تعریفها بدون تعصب، با تأملی مختصر بنگرد. با این تعاریف از صحابی، هرگز صرف صحابی بودن دلیل صحت و درستی قول و رفتار وی نمیگردد. بلکه ضرورت معرفت دینی اقتضا دارد در گفتار و کردار هر یک از صحابه با بینش عقلانی و وحیانی دقت و بررسی شود.
نقد توبیخی رسول الله (صلی الله علیه و آله) به اصحاب خود
بر همین اساس، تفکر آزاد با دوری از هر گونه تعصب و در کمال بیطرفی و با دقت عقلی و تعمق در روایات زیر که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) بازگو میشود، رهائی بخش از هر گونه شبهه در این خصوص است.
-
سهل بن سعد گوید: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میفرمود: «من پیشتر از شما بر لب حوض در میآیم، هر که بر من وارد شود، آب نوشد و هر که نوشد تشنه نگردد. همانا اقوامی بر من وارد خواهند شد که آنها را میشناسم و مرا میشناسند سپس میان من و آنها فاصله افتد». ابو حازم میگوید: «نعمان بن ابی عیاش این حدیث را از من شنید و پرسید: سهل این گونه روایت کرد؟ گفتم: آری. گفت: من گواهم که ابو سعید خدری این جمله را به حدیث میافزود آن حضرت فرمود: من میگویم آنان از امت من هستند، پس گفته میشود: نمیدانی پس از تو چه کردند. من میگویم: دوری و هلاکت بر آنان که پس از من؛ راهم را تغییر دادهاند».3
-
عبد الله بن عباس گوید: رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: «به زودی مردانی از امت مرا میآورند که به چپ رانده میشوند. من میگویم: خدایا آنان اصحاب من هستند؟ جواب گفته میشود: نمیدانی که آنها پس از تو چه کردند؟ من سخن عبد صالح را بر زبان میآورم: «و تا هنگامی که در میان آنها بودم تو بر ایشان گواه بودی و آنگاه که مرا میراندی، خود ناظر و مراقب آنها بودی و تو بر هر چیز گواهی؛ اگر عذابشان کنی بندگانت هستند.» پیامبر فرمود: پس از این سخن به من میگویند: از زمانی که آنان را ترک کردی، پیوسته مرتد بودند.4
-
از انس ابن مالک نقل شده که رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: «در کنار حوض مردانی که با من مصاحبت داشتهاند، بر من وارد میشوند. چون به آنان مینگرم و سر بر میدارند و مرا میبینند، پریشان و بیقرار میشوند. من میگویم: خداوندا اصحابم؟ پاسخ داده میشود: نمیدانی پس از تو چه کردند».5
-
از ابیهریره نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هنگامی که ایستادهام گروهی را میبینم و چون آنها را میشناسم مردی میان من و آنان حائل میگردد و به آنها میگوید: بشتابید. من میپرسم: به کجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش. میپرسم: آنها چه کردهاند؟ میگوید: پس از تو مرتد شدند و به پیشینهی جاهلی خود بازگشتند؛ در آنان نجات یافتهای نخواهی دید مگر به عدد چهارپایانی که بیهوده رها شدهاند».6
-
از عبد اللَّه بن مسعود نقل شده که پیامبر فرموده است: وقتی من در کنار حوض ایستادهام، مردانی را به سویم میآورند که چون دست به سویشان دراز کنم تا آنها را در آغوش گیرم (یا آب بنوشانم) پریشان میشوند. میگویم: خداوندا اصحابم. گفته میشود: نمیدانی پس از تو چه کردند7.
-
ابو هریره نقل میکند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «حکایت من به حکایت مردی ماند که آتشی برافروزد و اطراف خود را روشن کند، جانوران پروانهوار به آتش درآیند و او مانع گردد که ایشان خود را به آتش افکنند، اما بر وی چیره گردند و به آتش در افتند. من و شما چنینیم. من باز دارنده شما از آتشم و شما چیرهشدگان و به آتش افتادگانید».8
-
ابو سعید خدری نقل میکند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: سنتهای مردم پیشین را گام به گام پیروی خواهید کرد، حتّی اگر آنان به سوراخ سوسماری در آمدهاند، شما نیز چنان خواهید کرد. گفتند: ای پیامبر خدا مانند یهودیان و مسیحیان؟ فرمود: پس مانند چه کسی؟»9. 10 در مسند ابو هریره نیز روایت شده است: «پیامبر فرمود: قیامت بر پا نمیگردد مگر آنکه امت من راهی را که پیشینیان پیمودند، وجب به وجب بسپارند وازرفتار آنها پیروی نمایند گفته شد: ای پیامبر خدا، مانند ایران (که در آن زمان زرتشتی بود) و روم ؟ پیامبر فرمود: جز اینها مردمی هستند؟11.
-
بغوی در حدیث بلندی دربارهی حوض از رسول الله(صلی الله علیه وآله) نقل میکند فرمود: «من بر لب حوض خواهم بود، هر که بر من بگذرد سیراب خواهد شد و آن که سیراب شود، تشنه نخواهد گشت. همانا بر من اقوامی خواهند گذشت که یکدیگر را میشناسیم. پس میان من و آنها فاصله میافتد. من میگویم: آنها امت من هستند. پاسخ میشنوم: نمیدانی پس از تو چه کردند؟ میگویم: هر که پس از من روش و آیینم را تغییر داد، از رحمت خدا دور باد».12
-
در «جمع بین صحیحین» حُمیدی در روایتی مسند از ثوبان غلام رسول الله (صلی الله علیه وآله) نقل میکند که فرمود: و همانا تنها از پیشوایان گمراه کننده بر امتم هراسانم و چون شمشیر در میان امت من حاکم شود تا قیامت برگرفته نخواهد شد. قیامت در حالی بر پا میشود که گروهی از امت من به مشرکان میپیوندند تا آن جا که جماعتی از ایشان بتان را پرستش میکنند».13
-
حمیدی در «جمع بین الصحیحین» در مسند انس بن مالک در حدیث یازدهم از مجموعهی متفق علیه روایت کرده است: «گروهی از انصار در هنگام تقسیم غنائم جنگ حنین و زمانی که پیامبر از اموال هوازن به برخی از قریش 100 شتر بخشید. گفتند: خداوند پیامبر را ببخشد، به قریش بخشید و ما را وانهاد؛ در حالی که خون دشمن از شمشیرهای ما میچکد.14 در این حدیث انس از انصار روایت کرده گفتند: به گاه سختی و گرفتاری ما را فرا میخوانند ولی غنیمت را به غیر ما میبخشند. ابن شهاب میگوید سخن ایشان به پیامبر رسید و او برای اصحاب روشن ساخت که به خاطر تألیف قلوب چنین کرده است. سپس در روایت زهری از انس آمده است که پیامبر به اصحاب فرمود: به زودی پس از من بلای شدید خواهید یافت، شکیبا باشید تا خدا و پیامبرش را دیدار کنید. انس گفته است: ماصبر نکردیم.15
روایاتی متعدد دیگری نیز وجود دارد که همه بیان میدارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نارضایتی خود را برخی از اصحابش اعلام میدارد که از راه راست منحرف شده و به سنت او عمل نکردند.
توبیخ صحابه در قرآن
خدای عزّ وجلّ: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فىِ مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَینٍْ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثرَْتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیًْا وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثمَُّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ (توبة:25)» در این آیه اشاره شده کسانی از صحابه از میدان جهاد فرار کردند؛ در حالی که فرار از جهاد از بزرگترین گناهان است. آیه فرار اصحاب را از میدان جهاد بازگو میکند و میفرماید: همانا خداوند در مواضع بسیاری شما را یاری کرده است و در روز حُنین شما را یاری کرد، آن گاه که فراوانی لشگرتان شما را به غرور و اعجاب واداشت، ولی این فزونىِ نفرات هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با همهی گستردگیاش بر شما تنگ آمد، پس شما پشت به دشمن فرار کردید. مسلمانان در آن جنگ بیش از ده هزار نفر بودند؛ اما همه فرار کردند، به جز چند نفر: علی بن ابی طالب، عباس، پسرش فضل، ربیعه؛ فرزندان حارث بن عبد المطلب، اسامه بن زید، عبیدة بن ام ایمن، و اسلمه که در رکاب پیامبر به نبرد ادامه دادند. سایر نفرات لشگر که همه صحابه بودند از میدان جهاد در حالی که پیامبر ایشان را مینگریست گریختند و از آتش و عار پرهیز نکردند و زندگی دنیای گذران را بر آخرت جاویدان برگزیدند و از خدا وپیغبرش شرم نکردند16.
خدای تعالی میفرماید: «وَ إِذَا رَأَوْاْ تجَِارَةً أَوْ لهَْوًا انفَضُّواْ إِلَیهَْا وَ تَرَکُوکَ قَائمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌْ مِّنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَةِ وَ اللَّهُ خَیرُْ الرَّازِقِینَ(جمعة:11)» روایت شده است که اصحاب چون خبر رسیدن قافله بازرگانی را شنیدند نماز و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را رها ساختند و از خدا و پیغمبرش شرم نکردند و همین عمل را در مورد لهو نیز انجام دادند17. قول و فعل اینها از سوی عدهای اهل دنیا الگو و اسلوب اسلامی معرفی گشته که امت اسلامی را به پراگندگی و سرخوری گرفتار کردهاند.
خدای تعالی میفرماید: «وَ مِنهُْم مَّن یَلْمِزُکَ فىِ الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنهَْا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَْا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ (توبة:58)»برخی از آنها در تقسیم صدقات بر تو خردهگیری میکنند، و اگر از آن صدقات به آنها چیزی داده شود خشنود میشوند؛ ولی اگر داده نشود در آن وقت خشمگین میشوند. این آیه صریح است بر این که از اصحاب کسانی هستند که در حال حیات آن حضرت چنین بودهاند. چگونه ممکن نیست که پس از مرگش یکسره روی از اساس آئین او برتابند و تنها صورتی از آن نگه دارند؟
به هر حال باید دقت کرد منافقینی که در زمان پیامبر بودند و قرآن کریم از آنها بارها سخن میگوید، بعد از پیامبر چه شدند؟
1اسد الغابة1: 7
2الاصابة فی تمییز الصحابة1: 7
3صحیح بخاری9: 58 ؛ مسند احمد3: 28از ابی سعید خدری
4صحیح بخاری8: 136-150؛ صحیح مسلم4: 65
5همان مأخذ
6التاج الجامع الاصول5: 61؛ صحیح بخاری8: 149
7مسند احمد6:351؛ واز اسماء بنت ابی بکر وام سلمه6: 290-297وصحیح مسلم4: 63 باتفاوت مختصر
8مسند احمد2: 244
9 مسند احمد3: 89؛ صحیح مسلم2: 220؛ سنن ابن ماجه2: 1322
10تاریخ الخلفاء1: 9؛ نهایة اللغة3: 353
11مسند احمد2: 336
12مصابیح السنة بغوی2: 153؛ وصحیح مسلم4: 61؛ وصحیح بخاری8: 150
13مسند احمد5: 278؛ مصابیح السنة بغوی2: 136
14صحیح بخاری4: 114؛ تفسیر لباب التأویل فی معانی التنزیل2: 250؛ در المنثور3: 250
15مراجعه شود به الجمع بین الصحیحین حمیدی به صحیح بخاری4: 114-200؛ به صحیح مسلم2: 430
16مفاتیح الغیب16: 21؛ تفسیر روح المعانی10: 66؛ درالمنثور3: 223
17تفسیرلباب التآویل فی معانی التنزیل4: 288؛ وروح المعانی28: 91
- ۸۹/۰۳/۲۹